بودجه بندی سرمایه ای چیست؟
بودجه بندی سرمایه ای چیست؟
ارزیابی سرمایهگذاری در داراییهای ثابت، تصمیمگیری در خصوص انواع سرمایهگذاریها و انتخاب مناسبترین پروژه، که در مجموع فرایند بودجهبندی سرمایهای را تشکیل میدهند، از مهمترین مباحث در مدیریت مالی محسوب میشوند. سرمایهگذاری بلندمدت، مستلزم تخصیص مقادیر متنابهی وجه نقد است و همچنین منجر به ایجاد تعهدات بلندمدت میگردد که این امر با تصمیمات اساسی واحد انتفاعی که آثار آن در بلندمدت آشکار میشود، ارتباط مییابد. بنابرانی ضرورت دارد از روشهای علمی و کاربردی مختلفی برای ارزیابی این گونه فعالیتها استفاده شود.
در تصمیمات سرمایهگذاری، فعالیتهایی نظیر توسعه ظرفیت تولید، جایگزین نمودن و تعویض ابزار و ماشین آلات قدیمی تولیدف تغییر روشهای تولید مانند مکانیزه نمودن آن، یا سایر تغییراتی که به لحاظ همگانی با شرایط محیطی، ضرورت مییابند، مدنظر میباشند
اهمیت بودجهبندی سرمایهای
تنظیم برنامههای بلندمدت سرمایهگذاری، امکان تداوم فعالیت آنها را فراهم ساخته و تحقق اهداف را تسهیل میبخشد. بودجهبندی سرمایهای در حقیقت برنامهای مالی است که طبق آن، مخارج سرمایهای یک واحد انتفاعی پیشبینی میگردد.
بودجه بندی سرمایهای، ابزار تصمیمگیری بلندمدت، برای ایجاد ظرفیت عملیاتی واحد انتفاعی است
مخارجی که برای ایجاد ظرفیت عملیاتی صرف میشوند به عنوان مخارج سرمایهای شناخته شده و با سرمایهگذاری در داراییهایی با عمر طولانی سروکار دارند از جمله فعالیتها، در فرایند بودجهبندی سرمایهای تجزیه و تحلیل مالی پروژههای سرمایهای است که این امر، اهمیت بودجهبندی سرمایهای را بیشتر میسازد، زیرا تجزیه و تحلیل یاد شده در تصمیمگیری و انتخاب مناسبترین شیوه، اثر قابل توجهی دارد.
فرایند بودجهبندی سرمایهای
بودجهبندی سرمایهای، فرایند ارزیابی سرمایهگذاری در داراییهای بلندمدت و انتخاب مناسبترین آنها از طریق تجزیه و تحلیل مالی پروژهها با استفاده از روشهای علمی و کاربردی است. مخارج سرمایهای برای این دوره بودجه برآورد و پیشبینی میگردد.
فرایندی بودن بودجهبندی سرمایهای بدین مفهوم است، که، ابتدا اهداف میباید مشخص گردد، سپس میزان سرمایهگذاریها باید تعیین شود در نهایت با استفاده از روشهای مختلف ارزیابی پروژههای سرمایهای، مناسبترین بدیل از نظر عملی بودن، اقتصادی بودن و سودآور بودن انتخاب گردد.
تعریف بودجهبندی سرمایهای
بودجهبندی سرمایهای عبارت است از فرایند ارزیابی مخارج سرمایهای، و انتخاب پروژه سرمایهگذاری که دستیابی به اهداف را تسهیل کند و بالاترین نرخ بازدهی را تأمین نماید و ارزش واحد انتفاعی را افزایش دهد.
ویژگیهای بودجهبندی سرمایهای
اغلب پروژههای بودجهبندی سرمایهای، تخصیص منابع عمدهای را ایجاب میکند. به عبارت دیگر، منابع مالی (وجوه نقد) زیادی باید در اجرای آن صرف و هزینه نمود.
تصمیمات بودجهبندی سرمایهای معمولاً موجب ایجاد تعهدات بلندمدت میشود. زیرا پروژههای مورد بررسی اغلب عمر مفیدی بیش از یک سال دارند. همچنین هرچه عمر مفید پروژهای طولانیتر باشد، پیشبینی درآمدها، مخارج یا صرفهجویی در مخارج آتی ناشی از آن مشکلتر میشود.
تصمیمات بودجهبندی سرمایهای بر تصمیم گیری کلیتری در مودر هدفها و سیاستهای بلندمدت واحد تجاری- تولیدی مبتنی است.
مراحل بودجهبندی سرمایهای
۱- شناسایی پروژههای سرمایهگذاری: در این مرحله، پروژههای بالقوه سرمایهگذاری شناسایی میگردد.
۲- برآورد منافع و مخارج هر یک از پروژهها: اطلاعات مربوط جهت برآورد مخارج و منافع مورد انتظار پروژهها جمعآوری میشود. مبلغ سرمایهگذاری و عایدات حاصل از سرمایهگذاری (جریانات نقدی خروجی و ورودی) در این مرحله برآورد میگردد.
۳- ارزیابی پروژههای پیشنهادی: در این مرحله، شناخت و انتخاب شیوه مناسب ارزیابی پروژههای سرمایهای از دیدگاه مالی تجزیه و تحلیل میشود.
۴- رتبهبندی پروژهها براساس مخاطرات و بازده مورد انتظار: ارزیابی به عمل آمده در مرحله قبل، پروژههای سرمایهگذاری رتبهبندی میشود، تا امکان انتخاب مناسبترین پروژه از نظر اقتصادی، سودآوری و عملی بودن، میسر گردد.
۵- انتخاب بهترین پروژه با توجه به منابع موجود
۶- تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایهای: انتخاب شیوه بودجهبندی مناسب برای هر پروژه خاص در تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایهای نقش قابل ملاحظهای دارد. در این مرحله فهرستی از پروژههای سر– ۷-۷-ارزیابی مجدد پروژهها پس از تصویب: افزایش دقت برآوردهای گذشته موجب بهبود برآوردهای جدید میشود. ضمن ارزیابی مجدد، مقایسهای نیز میان پروژههای عملیاتی و سایر پروژههای سرمایهگذاری تحت بررسی، انجام میشودمایهگذاری به همراه مخارج سرمایهای آنها تهیه و تنظیم میگردد
روشهای ارزیابی پروژهها در بودجهبندی سرمایهای
الف- روشهای ارزیابی پروژهها با استفاده از تنزیل گردش وجوه نقد:
ارزش زمانی پول در محاسبه بازده سرمایهگذاری مدنظر قرار میگیرد.
ارزش زمانی پول الزاماً به تورم ارتباط ندارد، بلکه به این مهفوم است که پول امروز از پول فردا ارزش بیشتری دارد. زیرا احتمال خطر کسب بازده مورد انتظار برای وجوهی که در آینده در اختیار قرار میگیرد، بیشتر خواهد بود.
– جریانات ورود و خروج نقد
بعنوان مثال: شرکتی قصد دارد در خرید ماشین آلات جدیدی سرمایهگذاری کند. اطلاعات زیر در دست است:
بهای خرید ماشین آلات ۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
هزینههای حمل و نصب و راهاندازی ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
ارزش اسقاط ماشین ۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال
عمر مفید ماشین ۳ سال
روش استهلاک مستقیم است و پیشبینی میگردد که سالانه ۱۶۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال فروش به عنوان عایدات تحقق یابد. چنانچه نرخ مالیات ۴۰% و هزینههای نقدی عملیاتی سالانه ۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال و برای اجرای پروژه به ۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال سرمایه در گردش نیاز میباشد. محاسبه جریانات ورودی و خروجی نقد به شرح زیر خواهد بود.
– محاسبه جریان نقدی خروجی:
خروجی مبلغ سرمایهگذاری تا مرحله بهرهبرداری به عنوان جریان نقد که از حسابهای شرکت تأمین شده، عبارت است از:
سرمایه در گردش+هزینههای راهاندازی+بهای خرید=مبلغ سرمایهگذاری اولیه
۲۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰=۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰+۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰+۱۵۰٫۰۰۰٫۰۰۰ = مبلغ سرمایهگذاری اولیه
– خالص جریان نقدی ورودی:
از تفاوت جریان نقدی خروجی بابت هزینههای عملیاتی و مالیات و جریان ورود نقد، خالص جریان نقد محاسبه میگردد.
CFAT = جریان نقد بعد از جریانات خروجی هزینههای عملیاتی و مالیات
S = درامدهای نقدی ورودی
C = هزینههای نقدی عملیاتی (خروجی)
T = مالیات
برای محاسبه مالیات رابطه زیر مورد استفاده قرار میگیرد که در حقیقت، تفاوت درآمدها و هزینههای عملیاتی و استهلاک در نرخ مالیاتی ضرب شده و حاصل مبلغ مالیات است.
T = مبلغ مالیات کل
S = درآمدهای فروش
C = هزینههای عملیاتی
D = استهلاک
t = نرخ مالیت
با جایگذاری رابطه فوق در معادله CRAT، رابطه زیر در خواهد بود.
با استفاده از اطلاعات مثال یاد شده، خالص جریان نقد ورودی بشرح زیر محاسبه می شود :
= D استهلاک سالانه
= I بهای تمام شده سرمایهگذاری
= R ارزش اسقاط
= n عمر مفید
۵۰۰۰۰۰۰۰ + ۱۵۰۰۰۰۰۰۰ = I
۲۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ = I
چنانچه محاسبه CFAT برای سال آخر پروژه مد نظر باشد از رابطه زیر استفاده می گردد :
سال آخر
تفاوت رابطه اخیر برای محاسبات سال سوم با رابطه استفاده شده برای سال اول و دوم فقط در احتساب ورودی نقد حاصل از واگذاری ماشین آلات اسقاطی است.
ارزش اسقاط = R
در محاسبات مربوط به فروش دارایی سرمایهای می بایست به مسئله مالیات نیز توجه داشت که این امر در صورت تحقق سود حاصل از فروش دارایی، موجب تعلق مالیات و خروج وجه و در صورت احراز زیان، منجر به صرفه جویی مالیاتی میشود.
بنابراین با توجه به نکات فوق، اگر مالیات به سود حاصل از فروش دارایی ثابت تعلق گیرد، می توان از رابطه زیر استفاده کرد :
= WC بازیافت سرمایه در گردش
= T مالیات ناشی از سود حاصل از فروش دارایی
چنانچه از بابت فروش دارایی ثابت زیان حاصل گردید و این زیان موجب صرفه جویی مالیاتی شود، آنگاه رابطه زیر قابل استفاده خواهد بود :
مالیت سود حاصل از فروش دارایی ثابت و صرفه جویی مالیاتی زیان حاصل از فروش دارایی ثابت، به شرح زیر محاسبه می گردد :
– اگر ارزش دفتری > ارزش اسقاط
نرخ مالیایت * [ارزش دفتری دارایی – ارزش اسقاطی] = مالیات سود حاصل از فروش دارایی ثابت
– اگر ارزش دفتری > ارزش اسقاط
نرخ مالیاتی * [ارزش اسقاط – ارزش دفتری دارایی] = صرفه جویی مالیاتی زیان حاصله از فروش دارایی ثابت
چنانچه ارزش اسقاط با ارزش دفتری برابر باشد، آنگاه مالیات یا صرفه جویی مالیاتی ناشی از فروش دارایی ثابت صفر خواهد بود. با توجه به اطلاعات مثال، ارزش اسقاط با ارزش دفتری برابر است بنابراین CFAT سال آخر به شرح زیر محاسبه می گردد :
– روش نرخ بازده داخلی
نرخ بازده داخلی عبارتست از نرخ تنزیلی که ارزش فعلی جریانان نقدی ورودی و خروجی را معادل یکدیگر سازد. به عبارت دیگر در این نرخ، ارزش حال جریانات نقدی ورودی و خروجی با یکدیگر برابر هستند.
هدف محاسبه نرخ متوسط بازده سالانه پروژه است که برای محاسبه آن باید نرخ تنزیلی بیابیم که ارزش فعلی عایدات آتی (جریانات نقدی ورودی) را با سرمایهگذاری اولیه (جریانات نقدی خروجی) برابر نماید.
برای محاسبه نرخ بازده داخلی، رابطه ریاضی زیر مد نظر است.
ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی = ارزش فعلی جریانات نقدی ورودی
:
در این گونه مسایل که ارزش فعلی عایدات آتی، مساوی نیست و به عبارت دیگر جریان وجوه نقد آتی یکسان نیستند، به روش آزمون و خطا، نرخ بازده داخلی محاسبه می شود.
ابتدا نرخ بهره مناسبی انتخاب و بر مبنای آن ارزش فعلی جریان وجوه نقد محاسبه می شود. اگر ارزش فعلی بدست آمده از سرمایهگذاری اولیه بیشتر باشد، نرخ به کار رفته کمتر از نرخ بازده داخلی پروژه اس. در این صورت نرخ بهره بالاتری انتخاب و مجدداً ارزش فعلی وجوه نقد حاصل بر مبنای آن محاسبه می گردد. این عمل را تکرار می کنیم تا ارزش فعلی وجوه نقد و سرمایه گذاری اولیه پروژه با یکدیگر مساوی شود که در این صورت نرخ بازده داخلی مورد نظر بدست می آید.
چنانچه در مثال فوق، نرخ ۲۴% را وارد کنیم آنگاه :
همانطور که ملاحظه می گردد درنرخ ۲۴% ارزش فعلی وجوه نقد (عایدات) از مبلغ سرمایهگذاری اولیه بیشتر است، پس باید نرخ بالاتری انتخاب نمود. حال اگر دو نرخ ۲۰% و ۲۵% را در رابطه فوق وارد کنیم ، ارزش فعلی عایدات به ترتیب ۰۱/۵۵۴ و ۴۴/۴۹۳ خواهد بود. آنگاه به کمک تناسب زیر می توان نرخ دقیق بازده داخلی را محاسبه کرد.
اگر جریان نقد ورودی سالانه یکسان باشد، ارزش فعلی این جریانات با استفاده از جدول ارزش فعلی سالواره، بدست می آید و نرخ بازده داخلی محاسبه می شود.
مثال : سرمایه گذاری اولیه پروژهای ۲۰ میلیون ریال و جریان نقدی ورودی سالانه ۵ میلیون ریال برای مدت ۵ سال پیش بینی می گردد. نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید.
مثال : سرمایهگذاری اولیه پروژهای ۲۰ میلیون ریال و جریان نقدی ورودی سالانه ۵ میلیون ریال برای مدت ۵ سال پیش بینی می گردد. نرخ بازده داخلی را محاسبه کنید.
r ، معرف نرخ بازده داخلی که در جدول ارزش فعلی معرف سالواره است با مراجعه به جدول ارزش فعل اقساط مساوی، نرخی که به نتیجه محاسبه شده یعنی عامل ۴ در دوره ۵ سال نزدیکتر است به عنوان نرخ بازده داخلی انتخاب می گردد. بنابراین با مراجعه به جدول، نرخ بازده داخلی پروژه فوق ۷%خواهد بود.
در پروژههای سرمایه گذاری که نرخ بازده داخلی (IRR0 از هزینه تأمین مالی بیشتر باشد، پروژه قابل قبول خواهد بود، هزینه تأمین مالی ، عبارت از هزینه ای است که واحد انتفاعی برای تأمین منابع مالی به صورت بهره یا حقوق صاحبان سهام پرداخت می کند. بنابراین درهر زمان که نرخ بازده پروژهای بیش از هزینه تأمین مالی باشد، جذابیت بالقوه برای سرمایهگذاران در آن پروژه وجود خواهد داشت.
– روش ارزش فعلی خالص
در این روش، کلیه وجوه دریافتی و پرداختی با نرخ خاصی تنزل می شوند و اگر ارزش فعلی وجوه دریافتی بش از وجوه پرداختی باشد، جذابیت بالقوه برای آن پروژه وجود دارد معمولاً نرخ تنزیل همان نرخ تأمین مالی می باشد.
برای محاسبه ارزش فعلی خالص، از
NPV = ارزش فعلی خالص
CFAT = جریان نقد ورودی
K = حداقل نرخ بازده مورد انتظار (نرخ هزینه تأمین مالی)
I= سرمایهگذاری اولیه
در این روش، ابتدا عایدات را به زمان حال (ارزش فعلی) تزنل و سپس سرمایهگذاری اولیه از آن کسر می شود.
مثال :سرمایه گذاری اولیه، عایدات پروژه و حداقل بازده مورد توقع با توجه به نرخ هزنیه تأمین مالی بشرح زیر در دست است. مدت پروژه ۸ سال، حداقل بازده مورد توقع ۹% و جریان ورودی وجوه نقد سالانه ۱۵۰۰۰۰ ریال و سرمایه گذاری اولیه ۷۰۰۰۰۰ ریال.
ارزش فعلی خالص به طریق زیر محاسبه می شود:
با مراجعه به جدول ارزش فعلی، ارقام به شرح زیر استخراج می گردد :
شاخص سودآوری
شاخص سودآوری عبارت است از نسبت ارزش فعلی وجوه نقد حاصل از پروژه به ارزش فعلی وجوه سرمایه گذاری شده در آن. از این روش، معمولاً در شرایطی که هدف مقایسه چند پروژه است، استفاده می گردد. برای محاسبه شاخص سودآوری از رابطه زیر استفاده می شود.
مثال :اطلاعات دو پروژه الف و ب به شرح زیر در دست است.
ب – روشهای ارزیابی پروژهها بدون توجه به تنزل وجوه نقد
۱- روش دوره برگشت سرمایه :
یک روش ساده و متداول برای ارزیابی پروژههای سرمایهای است. مفهوم آن، این است که چند سال طول می کشد تا اصل سرمایه گذاری اولیه از محل دریافت عایدات برگشت شود. به عبارت دیگر مدت زمان لازم برای پوشش مخارج سرمایهای اولیه چه مقدار است. برای محاسبه دوره برگشت سرمایه از رابطه زیر استفاده می شود :
= PP دوره برگشت سرمایه
Io = سرمایه گذاری اولیه
CFAT = جریانات نقدی سالانه
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه پروژهای ۲۲۰۰۰۰۰ ریال و عایدات نقد سالانه ۴۴۰۰۰۰ ریال باشد، چند سال طول میکشد که سرمایهگذاری اولیه برگشت شود.
بنابراین، در پروژه فوق، بعد از پنج سال اصل سرمایهگذاری اولیه پروژه فوق برگشت می شود. به عبارت دیگر سرمایهگذاری اولیه بعد از ۵ سال با جمع عایدات نقد (جریانات ورودی خالص نقد) برابر خواهد بود.
ساده بودن روش برگشت سرمایه ازجمله مزایای این روش است. اما این روش معایبی نیز دارد. نظیر :
به جریانات نقد بعد ا زدوره برگشت توجه نمی گردد.
به ارزش زمانی پولدر سالهای مختلف نیز توجه نمی شود. زیرا عایدات سالهای مختلف قابل جمع شدن با یکدیگر نیستند.
ترتیب زمانی عایدات را مد نظر قرار نمی دهد. نظیر اینکه اگر دوره برگشت دو پروژه با یکدیگر برابر باشد، دو پروژه یکسان فرض می گردد، اما ممکن است، پروژه اول علیرغم دوره برگشت یکسان در سالهای اولیه عایدات بیشتری نسبت به پروژه دوم داشته باشد.
مثال :اطلاعات زیر از دو پروژه «الف» و «ب» در دست است.
چنانچه جمع عایدات دو پروژه مد نظر قرار گیرد، آنگاه پروژه «الف» نسبت به پروژه «ب» ارحج است. استفاده از روش ارزش فعلی خالص نشان می دهد که اگر نرخ تنزل ۱۲% در دست باشد، ارزش فعلی خالص پروژه «الف» ۳۹۹۵۷ واحد، در مقابل ارزش فعلی خالص پروژه «ب» که ۲۰۰۹۲ واحد است. پس پروژه «الف» ترجیح داده می شود. همانطور که اشاره گردید این نکته از نقاط ضعف روش دوره برگشت سرمایه است.
مفروضات اساسی این روش عبارت است از :
در مواقعی که ریسک سرمایهگذاری بالا است، هر چه دوره برگشت سرمایه کوتاهتر باشد، خطر سرمایهگذاری هم کمتر است.
معیاری برای سنجش احتمال خطر است.
سادهترین روش در عمل تلقی می گردد.
معکوس دوره برگشت سرمایه
برای محاسبه آسان و تقریبی نرخ بازده داخلی، از روش معکوس دوره برگشت سرمایه استفاده می شود. این روش از تقسیم رقم یک بر دوره برگشت سرمایه بدست می آید و در هنگام مقایسه ، هر پروژهای که معکوس دوره برگشت سرمایه آن بیشتر است، مناسب می باشد.
=IPP معکوس دوره برگشت سرمایه
= PP دوره برگشت سرمایه
نرخ تقریبی برآورد شده در روش معکوس دوره برگشت سرایه، همواره بیشاز نرخ بازده داخلی واقعی است. اگر عمر مفید پروژه بیش از دو برابر دوره برگشت سرمایه باشد، نرخ برآوردی تقریبی در روش معکوس دوره برگشت سرمایه، به نرخ بازده داخلی نزدیکتر است.
مثال : اطلاعات دوره برگشت سرمایه را برای پروژههای (الف) و (ب) مثال قبل، مد نظر قرار دادهو معکوس دوره برگشت سرمایه را محاسبه نمایید.
– نرخ بازده حسابداری
در این روش، سود حسابداری به جای جریانات نقدی برای محاسبه نرخ بازده، مورد توجه قرار می گیرد.
برای محاسبه نرخ بازده حسابداری از رابطه زیر استفاده می گردد :
برای محاسبه نرخ بازده حسابدار، بدلیل اینکه عمر اغلب پروژهها سرمیاهای که معمولاً از یک سال بیشتر است، متوسط سود خالص بعد از مالیات
بر متوسط سرمایهگذاری تقسیم می گردد.
مثال : سود سالانه بعد ازکسر مالیات پروژهای به ترتیب ۱۰۰، ۱۵۰، ۲۰۰، ۱۸۰ واحد پیشبینی می گردد. سرمایهگذاری اولیه بر ترتیب ۵۰۰، ۶۰۰، ۵۰۰، ۴۰۰ واحد و نرخ استهلاک ۱۰% میزان سرمایهگذاری در نظر گرفته شود، نرخ بازده حسابداری را محاسبه و آن را با نرخ بازده حسابداری پروژه دیگر که ۳۳% است مقایسه و تحلیل نمایید
نرخ بازده حسابداری این پروژه (۳۵%) که در مقایسه با پروژه دیگر (۳۳%) به میزان ۲% بیشتر است، بنابراین پروژه با نرخ بازده حسابداری بیشتر انتخاب می گردد.
نکته مهم در روش نرخ بازده حسابداری، محاسبه سود حسابداری به جای دریافتهای نقدی پروژه است. بنابراین به ارزش زمانی پول توجه ندارد، و هزینه استهلاک در محاسبات مدنظر قرار می گیرد زیرا محاسبه سود در حسابداری مستلزم در نظر گرفتن کلیه هزینهها، اعم از هزینههای نقد و غیرنقد است.