نمونه ای از نظم و هماهنگی در جهان آفرینش
مقدمه
یک کتاب را در نظر بگیرید. آن کتاب از هزاران حرف و هزاران کلمه و جمله ترکیب یافته است این حروف و کلمات چه ارتباطی با هم دارند؟ آیا درهم و برهم و بیربط، کنار هم قرار گرفتهاند؟ یا این که با نظم و ربط خاصی در پی هم آمدهاند؟
بعد از این که کتاب را خواندید پی میبرید که تمام حروف و کلمات و جملهها و بخشهای مختلف آن کاملًا مربوط و متناسب هستند و هدف واحدی را تعقیب مینمایند.
تمام این حروف و کلمات با نظم و ترتیب مخصوصی کنار هم قرار گرفتهاند و هر یک جایگاهی ویژه دارند. به خوبی درک میکنید که در تنظیم و تألیف این حروف و کلمات، منظور و هدفی در نظر بوده است.
پی میبرید که نگارنده کتاب، عقل و شعور داشته و قبلًا از کار خود آگاه بوده و با پیشبینی و هدفگیری، حروف و کلمات را این چنین تنظیم کرده است و در این کار توانایی و مهارت داشته است. در یک مجموعه منظم همه اجزا به هم پیوسته و مربوطند و هدف واحدی را تعقیب مینمایند.
نظم و هماهنگی
هر یک از اجزا در جایگاه خاصی قرار گرفته و کاری را بر عهده دارد که اگر در جای دیگر قرار گیرد یا وظیفهاش را انجام ندهد کار آن مجموعه ناتمام میماند و نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
آیا احتمال میدهید آن کتاب خود به خود و از روی تصادف و بیهدف به وجود آمده باشد؟ آیا احتمال میدهید که یک موجود بیدرک و شعور- مثلًا باد- قلم را روی کاغذ کشیده باشد و چنین کتابی را پدید آورده باشد
نه هیچگاه احتمال نمیدهید که آن کتاب خود به خود و بیهدف به وجود آمده باشد و هیچگاه احتمال نمیدهید که بهوسیله یک موجود بیدرک و شعوری تصادفاً چنین کتابی تألیف شده باشد
چون میدانید که هر پدیدهای علتی متناسب با خود دارد و اگر کسی چنان احتمالی را بدهد، شما به او میخندید و سخنش را غیر عاقلانه میشمارید بنابراین از وجود کتاب و نظم و همآهنگی کلمات و حروف آن به دو موضوع پی میبرید:
اول این که: کتاب، مؤلف و نگارندهای دارد؛

دوم این که: نگارنده کتاب دارای عقل و علم و مهارت و توانایی است و در کارش هدفدار بوده است.
همچنین هر دستگاه منظم و هدفداری را ببینید به عقل و تدبیر و توانایی سازندهاش پی میبرید و از ظرافتکاری و نظم آن دستگاه بر مقدار علم و توانایی سازندهاش اطلاع پیدا میکنید.
کتاب بزرگِ جهان آفرینش نیز دارای حروف و کلمات و جملاتی است، هر یک از موجودات و پدیدهها و حوادث حرفی یا کلمهای یا جملهای از این کتاب بزرگ است.
حوادث و پدیدههای جهان درهم و برهم و بیربط نیستند، بلکه همانند حروف و کلمات کتاب، نظم و همآهنگی و پیوستگی دارند.
به این کتاب بزرگ بنگرید در ساختمان بدن انسان- که کلمهای از کتاب آفرینش است- صدها دستگاه ظریف و منظم وجود دارد که در ساختمان هر یک از آنها صدها ظرافت و ریزهکاری مشاهده میشود.
این مجموعه با عظمت یک واحد را تشکیل میدهد که اجزائش همه به هم پیوسته و مربوطند.
تعاون و همکاری دارند و نیاز یکدیگر را برطرف میسازند، هر یک از دستگاههای مختلفِ بدن به منزله کارخانه عظیمی است و همه این کارخانهها به یکدیگر وابستهاند. مجموع اعضای بدن انسان با نظم و همآهنگی کامل کار میکنند تا انسان زنده بماند و به زندگی خویش ادامه دهد.
بدن انسان نیز نمیتواند به تنهایی به حیات خویش ادامه دهد بلکه به موجودات دیگری مانند آب و هوا و غذاهای گوناگون، درختان و گیاهان و حیوانات و منابع طبیعی زمین وابسته و نیازمند است و بدون اینها نمیتواند زندگی کند و همه اینها به تابش خورشید و حرکت منظم زمین و توالی شب و روز و فصل تابستان و زمستان وابستهاند.
تا آن جا که گویی همگی یک واحد حقیقی را تشکیل میدهند که کمال نظم و همآهنگی در بینشان برقرار است.
با دقت به این کتاب بزرگ آفرینش، به جهان بنگرید، به کلمات پویا و زیبایش نگاه کنید، ارتباط و نظم و همآهنگیِ کلماتش را دقیقاً ملاحظه نمایید، چه میبینید؟ به خوبی درک میکنید که این مجموعه بزرگ آفرینش، تصادفاً و بدون هدف بوجود نیامده است
طبیعت بیدرک و شعور نمیتواند چنین نظام دقیق و هدفداری را برقرار سازد، نمیتواند چنین کتاب پر حجم و پر معنایی را به نگارش درآورد. با مشاهده جهان و فهم ارتباط و همآهنگی آن به خوبی به علت
حقیقی آن پی میبرید، در مییابید که جهان را آفریدگاری است دانا و توانا که با علم و تدبیر و هدفداری جهان را آفریده است و اداره میکند. به این ترتیب به هر جا بنگری، در هر پدیدهای که مطالعه کنی آثار علم و قدرت خدای جهان آفرین را مشاهده خواهی کرد.
و این طریقِ نگرش و تفکر، یکی از بهترین راههای خداشناسی است که «برهان نظم» نامیده میشود.
در بسیاری از آیات قرآن سفارش شده که در آفرینش زمین و آسمان، خورشید و ستارگان، حیوانات و گیاهان، پیدایش منظم شب و روز، شگفتیهای وجود انسان، اختلاف الوان و اشکال و زبانها، بیندیشید تا به آفریدگار جهان پی ببرید.
آیا علم، هماهنگی و وحدت جهان آفرینش را تایید می کند؟
هنگامى که به این جهان پهناور نگاه مى کنیم در ابتدا عالم را به صورت موجوداتى پراکنده مى بینیم؛ خورشید، ماه، زمین، آسمان، ستارگان ثوابت و سیّار، انسان، حیوانات، انواع گیاهان و عناصر گوناگون.
ولى بعد از کمى دقّت و مطالعه مى بینیم که ذرّات و اجزاى این عالم چنان به هم پیوسته و مربوط است که همگى یک واحد را تشکیل مى دهد
و هر قدر مطالعات خود را دقیق تر و عمیق تر کنیم به این وحدت و یگانگى ایمانبیشترى پیدا خواهیم کرد؛ زیرا:
۱٫ تمام کرات منظومه شمسى آنچنان با یکدیگر مربوط اند که همه یک خانواده محسوب مى شوند
و طبق نظرات دانشمندان همه در آغاز یک واحد به هم پیوسته بودند و تدریجاً از هم جدا شدند و در عین جدایى به هم مربوط اند، و باز مطالعات دانشمندان فلکى در این زمینه مى گوید: منظومه شمسى ما نیز مستقل نیست
و جزیى از یک کهکشان بزرگ است که به ضمیمه کهکشان هاى دیگر مجموعه واحدى را تشکیل مى دهند که قانون جاذبه همچون زنجیرى آنها را به هم پیوسته، و باز اعتقاد دانشمندان بر این است که تمام این کهکشان ها در آغاز یک واحد متّصل بوده و تدریجاً از هم جدا شده است.
۲٫ اجسام مختلف و کاملا متفاوت در تحلیل نهایى ترکیبى است از تعدادى از عناصر معیّن؛ یعنى همان موجودات بسیطى که بیش از یکصد عنصر از آنها تاکنون شناخته شده است.
این عناصر گوناگون على رغم اختلاف فاحش ظاهرى آنها، هنگامى که شکافته شوند و به کوچکترین اجزاى آنها، (اتم)، برسیم، مى بینیم همه شبیه یکدیگرند؛ و تنها تفاوتشان در تعدّد الکترون ها و پروتون ها است.
۳٫ عجب این که نظامى که حاکمبر این ذرّه ناچیز (اتم) است همان نظامى است که بر جهان بزرگ یعنى منظومه ها و کهکشان ها حکومت مى کند. همان در واقع قانون جاذبه و دافعه است که سبب مى شود سیّارات یک منظومه، و الکترون هاى یک اتم، در مدارات خاص خود بر گرد مرکز اصلى به حرکت درآیند؛ بى آن که از هم جدا شوند یا جذب یکدیگر شوند.
۴٫ گرچه موجودات روى زمین را رنگارنگ مى بینیم و رنگ هایى که با چشم ما قابل درک است بسیار مختلف مى باشد، امّا در تحلیل نهایى به اینجا مى رسیم که تمام انواع رنگ ها به امواجى باز مى گردند که تفاوتشان در شدّت نوسان و کوتاهى و بلندى این امواج است.
۵٫ ما صداهاى کاملا مختلفى مى شنویم؛ ولى دانش فیزیک امروز به ما مى گوید تمام این صداهاى زشت و زیبا، آهسته و گوش خراش، به مبدا واحدى باز مى گردد، همه عبارت از امواج خاصّى هستند که تفاوت ارتعاش و نوسان آنها سبب این تنوّع شده است.
۶٫ جانوران انواع بسیار زیادى دارند، تنها انواع حشرات به صدها هزار نوع بالغ مى شود، گیاهان نیز از این فراتر رفته تنوّع بیشترى دارند؛ ولى دانشمندان گیاه شناس و جانور شناس مى گویند همه آنها از یک مصالح ساخته شده
و مرکّب از سلّول ها و یافته هایى است که نظام واحدى بر آنها حکومت مى کند، و به همین دلیل غالباً براى شناخت تاثیر یک دارو مثلا بر روى انسان، آن را روى حیوانات دیگر آزمایش مى کنند.
۷٫ دانشمندان از طریق تجزیه نور ستارگان که از نقاط دور و نزدیک به سوى ما سرازیرند به اینجا رسیده اند که عناصر ترکیبى کواکب آسمان شبیه اجزاى ترکیبى کره زمین است؛ و هماهنگى عجیبى از این نظر در مجموعه کرات و ستارگان جهان حکم فرما است.
۸٫ قوانین مختلفى که بر جهان حکومت مى کند، مانند: قانون جاذبه و سرعت نور و قوانین حرکت و مانند آن، همه جا یکسان است، و از فرمول واحدى تبعیّت مى کند؛ و لذا دانشمندان از آزمایش روى یک یا چند نمونه در کره زمین، قانون بزرگى را کشف مى کنند که بر تمام عالم هستى حاکماست
همان گونه که نیوتن قانون معروف جاذبه عمومى را که مربوط به تمامى منظومه ها و کهکشان ها است از سقوط یک سیب از درخت کشف کرد!
خلاصه این که در خلقت خداوند رحمان تفاوتى نمى بینیم؛ و فطور و شکافى وجود ندارد
و هر قدر علم و دانش بشرى پیشرفت بیشترى مى کند عظمت و عمق این مساله روشن تر مى شود؛ و این هماهنگى و وحدت دلیل روشنى بر وحدت خالق و آفریدگار جهان است.
منبع : سایت تحقیق کن